ضمیمه. (اقرب الموارد)، معرب نوردۀ فارسی است به معنی سبت (سبد) ، طبقی که در آن گل و ریحان نهند. کثن. (اقرب الموارد)، مأخوذ از نوردۀ فارسی، کاربدکننده. (ناظم الاطباء)
ضمیمه. (اقرب الموارد)، معرب نوردۀ فارسی است به معنی سبت (سبد) ، طبقی که در آن گل و ریحان نهند. کثن. (اقرب الموارد)، مأخوذ از نوردۀ فارسی، کاربدکننده. (ناظم الاطباء)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان، در 14 هزارگزی شمال غرب کوزران و 3 هزارگزی مغرب راه کوزران به ثلاث در دامنۀ کوه بنی گز، در منطقۀ سردسیری واقع است و 220 تن سکنه دارد. آبش ازچشمه، محصولش غلات و حبوبات و چغندرقند و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری است. این ده شامل دو قسمت است به نام نورولۀ بزرگ و نورولۀ کوچک، فاصله دو قسمت از یکدیگر در حدود هزار گز است و نورولۀ بزرگ 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان، در 14 هزارگزی شمال غرب کوزران و 3 هزارگزی مغرب راه کوزران به ثلاث در دامنۀ کوه بنی گز، در منطقۀ سردسیری واقع است و 220 تن سکنه دارد. آبش ازچشمه، محصولش غلات و حبوبات و چغندرقند و لبنیات، شغل مردمش زراعت و گله داری است. این ده شامل دو قسمت است به نام نورولۀ بزرگ و نورولۀ کوچک، فاصله دو قسمت از یکدیگر در حدود هزار گز است و نورولۀ بزرگ 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس، در 6 هزارگزی جنوب گنبد، در دشت معتدل هوائی واقع است و 185 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه نوده، محصولش غلات و حبوبات و صیفی و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری وقالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس، در 6 هزارگزی جنوب گنبد، در دشت معتدل هوائی واقع است و 185 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه نوده، محصولش غلات و حبوبات و صیفی و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری وقالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
مضطرب و لرزان شدن از غایت پیری. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، فروهشته گردیدن هر دو خصیه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغه). و نعت از آن منودل است. (منتهی الارب) (از متن اللغه)
مضطرب و لرزان شدن از غایت پیری. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، فروهشته گردیدن هر دو خصیه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغه). و نعت از آن منودل است. (منتهی الارب) (از متن اللغه)
دهی است از دهستان رود خانه بخش میناب شهرستان بندرعباس، در 95 هزارگزی شمال میناب و 8 هزارگزی غرب راه میناب به گلاشکرد، در منطقۀ کوهستانی گرمسیری واقع است و 250 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش خرما، شغل مردمش زراعت است. مزارع محمودی و مغنیان جزو این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان رود خانه بخش میناب شهرستان بندرعباس، در 95 هزارگزی شمال میناب و 8 هزارگزی غرب راه میناب به گلاشکرد، در منطقۀ کوهستانی گرمسیری واقع است و 250 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش خرما، شغل مردمش زراعت است. مزارع محمودی و مغنیان جزو این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ابن شریف الدین عبدالله شوشتری. رجوع به قاضی نورالله شوشتری و نیز رجوع به الاعلام زرکلی ج 9 ص 30 و شهداءالفضیله ص 171 و امل الاّمل، ذیل منهج المقال ص 152 و روضات الجنات ص 730 و الذریعه ج 1 ص 391 و ج 2 ص 369 و ج 4 ص 53 و ج 7 ص 19 و مفتاح الکنوز ج 1 ص 28 و صبح گلشن ص 560 شود
ابن شریف الدین عبدالله شوشتری. رجوع به قاضی نورالله شوشتری و نیز رجوع به الاعلام زرکلی ج 9 ص 30 و شهداءالفضیله ص 171 و امل الاَّمل، ذیل منهج المقال ص 152 و روضات الجنات ص 730 و الذریعه ج 1 ص 391 و ج 2 ص 369 و ج 4 ص 53 و ج 7 ص 19 و مفتاح الکنوز ج 1 ص 28 و صبح گلشن ص 560 شود
ساوه ای (قاضی...)، متخلص به نور. از شاعران قرن نهم هجری است. او راست: دردا که ندارد خبر آن سیم بر از من من بی خبر از خویشم و او بی خبر از من. (از فرهنگ سخنوران) (صبح گلشن ص 557) نصر پوری. از پارسی گویان هند است. او راست: پیچ و تاب دردمن بر گوش دریا گر خورد موج نتواند که بیند روی دریا بازپس. رجوع به مقالات الشعراء ص 821 و فرهنگ سخنوران شود
ساوه ای (قاضی...)، متخلص به نور. از شاعران قرن نهم هجری است. او راست: دردا که ندارد خبر آن سیم بر از من من بی خبر از خویشم و او بی خبر از من. (از فرهنگ سخنوران) (صبح گلشن ص 557) نصر پوری. از پارسی گویان هند است. او راست: پیچ و تاب دردمن بر گوش دریا گر خورد موج نتواند که بیند روی دریا بازپس. رجوع به مقالات الشعراء ص 821 و فرهنگ سخنوران شود
خدا روشن کناد خدا نورانی کناد 0 یانورالله تربته 0 خدا خاک اورا روشن کماد، در اوایل ملک سلطان غیاث الدنیا و الدین محمد بن ملکشاه قسیم امیر المومنین - نورالله تربته - ملک عرب صدقه عصیان آورد 00000000 یا نورالله حضرته. خدا گور اورا روشن کناد خ. یا نور الله حضرته وبیض غرته. خدا گور دار روشن کناد و پیشانی (روی) وی را سپید گرداناد، امیر عادل ناصرالدین و الدوله نورالله حضرته و بیض غرته... . یا نور الله قبره. خدا گور او را نورانی کناد، یا نور الله مضجعه. خداخوابگاه (آرامگاه) او را نورانی کناد، در آن تاریخ که من بنده در خدمت خداوند ملک الجبال بودم نورالله مضجعه
خدا روشن کناد خدا نورانی کناد 0 یانورالله تربته 0 خدا خاک اورا روشن کماد، در اوایل ملک سلطان غیاث الدنیا و الدین محمد بن ملکشاه قسیم امیر المومنین - نورالله تربته - ملک عرب صدقه عصیان آورد 00000000 یا نورالله حضرته. خدا گور اورا روشن کناد خ. یا نور الله حضرته وبیض غرته. خدا گور دار روشن کناد و پیشانی (روی) وی را سپید گرداناد، امیر عادل ناصرالدین و الدوله نورالله حضرته و بیض غرته... . یا نور الله قبره. خدا گور او را نورانی کناد، یا نور الله مضجعه. خداخوابگاه (آرامگاه) او را نورانی کناد، در آن تاریخ که من بنده در خدمت خداوند ملک الجبال بودم نورالله مضجعه